خودمونیا

با ارامش بخوان

خودمونیا

با ارامش بخوان

آخرین مطالب

۱۱ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است


زندگی همینه

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۰
kimia m.i

ارامش خیلی مهمه

در زندگی باید دو چیز باشد تا پایدار بماند:

1-ایمان

2-امید و پشتکار

اینها را داشتهخ باش تا بتوانی موفق باشی

سرم به اندازه ادمای این دنیا شلوغه انقدر که وقت سر خاراندن رو ندارم . از یه طرف ماه رمضون حالا هم شبهای قدر ، کلاس ، درس، مدرسه دارم دیوونه میشم

یکی به دادم برسه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۶
kimia m.i

سلللللللللللااااااااااام

من اومدن

واقعا ازتون معذرت میخوام به خاطر تاخیرم انقدر سرم با این کلاسا و ... گرمه که دیگه نگید . ولی اصل کاری ماه رمضون که دیگه معدم داغون شده دارم میمیرم شام که اصلا و سحر به هیچ عنوان نمیتونم که زیاد غذا بخورم چون نمیتونم دارم میترکم

راستی یکی خواسته بود که بگم قدم و وزنم چقدره

قدم:165

وزنم60

حالا فهمیدی من چون قدم بلنده زیاد چاغیم معلوم نیست داداشم هم مثل من قدش بلنده اخه پدر بزرگام هر دو تا شون قد بلند هستن

راستی من پدر مادرم رو دارم

پدرم بزرگم هم هیکل عالی داره

داداشم:

قدش:195

وزن :90

من یه پسر عمو دارم که 2 متره ماشا الله

ببخشید دیر میام

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۴:۵۵
kimia m.i

فقط یه چیز بگم من فقط تابستونایی که ماه رمضون هست رو دوست دارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۵
kimia m.i

سلام داشتم با تبلتم ور می رفتم که یادم افتاد که بعضی اوقات یک گل برای عزیزتزین کسانت بفرستی بد نیست به خاطر همین این گل ها تقدیم به شما

دوستون دارم به اندازه یک دنیا


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۸
kimia m.i

یکی تو زندگیم وجود داره که همیشه احساسش می کنم 13 ساله مرده . موقعی که 4 ماه از زندگیم رو گذروندم از کنارم رفت .

تا 10 سالگی هیچ موقع دلم براش تنگ نشده بود . ولی از موقعی که 10 سالم گذشت وجودش رو هر ثانیه کنارم حس می کردم . 3 ساله که اینجوریم .

دلم، جیگرم و ... هر روز بیشتر از قبل براش تنگ میشه

شاید اگر این چیزا رو به کسی دیگه ای میگفتم مسخرم می کرد اما اون کسی بیست جز مریم زندگیم

اسمش مریمه 17 تیر سالگر سیزدهمین سال فوتش هست

مریم زندگیم اسمش مامان مریم ، مامان مامانم

جان مریم ،چشماتو وا کن

سری بالا کن

در اومد خورشید

شد هوا سپید

وقت اون رسید

که بریم به صحرا

وای نازنین مریم، وای نازنین مریم

جان مریم ف چشمانو و واکن

من و صدا کن

بشین رونه

بریم خونه

و...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۵
kimia m.i

سلام

بچه راستش امروز خیلی فکر کردم دیدم حق با شما هاست راست میگین من اشتباه کردم ولی به خدا هیچ مشکلی نبود نمیدونم چرا اینطوری کرد بابامو میگم

بعضی اوقات دوست دارم همون لحظه بمیرم

خستم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۳ ، ۲۰:۵۸
kimia m.i

سلام بچه ها

دوست دارم خودمو بکوبونم تو دیوار

بابام بازم زیر قولش زد ساعت 8و نیم شب میگه بیا بریم اخه این موقع کادو گیر میاد

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۳ ، ۲۳:۱۲
kimia m.i

سلام خوبین سلامتید

امروز صبح بابام اومد و گفت غروب بریم یه کیک بخریم و بعدش بریم کادو بخریم

من خیلی خوشحال شدم مامانم نمی دونه که چه فکری تو کلمه

الان از خوشحالی دوست دارم جیغ بکشم

.

.

.

.

.

تولد تولد تولد تولد تولد مامانم مبارک


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۶
kimia m.i

سلام خوبین خوشین من خیلی دلسوز همه هستم این پست رو فقط برای دانشجویانی که در امتحانات هستند نوشتم

اول یه سلام عالی به دختر خالم که خیلی دوستش دارم که داره پزشکی می خونه که تا 12 تیر امتحان داره از همینجا براش ارزوی

موفقیت می کنم

دوم به بقیه ی دانشجویان امیدوارم که امتحاناتتون رو خوب بدین من می دونم چقدر سخت امیدوارم که همیشه در زندگیتون موفق باشین .

نمیدونید من به جای شما دانشجوها استرس دارم هر موقع که حالم میگیره میرم اهنگ گوش میدم .

دیروز به خاطر بهم خوردن برنامه هایی که برای تولد مامانم داشتم با همه از جمله بابام قهر کردم . الان هم باهاش قهرم .

من اگه با یکی قهر کنم تا یک هفته باهاش حرف نمی زنم.

مامان عزیزم تولدت مبارک

بچه ها راستی امروز تولد فرزاد فرزین هست 31 ساله میشه

دوستون دارم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۴
kimia m.i