تنبیه
سلام
بچه ها تنبه شدم به خاطر معده دردم چون معدم خیلی وقتا درد می کنه حدود یک ماهه که از خوردن پفک،چیپس،لواشک و ترشی جات، فست فود و همه چی منی که با اینا بزرگ شدم حالا باید دل بکنم ازشون .
دیشب خونه بابابزرگم اینا بودیم معدم بد جوری تیر می کشید موقع غذا همه فهمیدن چون من یکم تپل تشریف دارم معد بابا بزرگم گفت کیمیا جان بابا مریضی که مامانم گفت نه بابا معدش درد می کنه بعد بابا چپ چپ نگام کرد و گفت حرس خوردی یا هلهوله که بابام گفت بابا جان دخترمونه که میشناسی موقعی یه نفر میره امتحان میده این خودشو میبازه و به خودش فشار میاره.
بعد خالم گفت تو تا مارو نکشی ول کن نیستی که گوشیم زنگ زد که پسر خالم گفت بلند شد و گفت از جات بلند نشو خودم بهت می دم بعد برداشتم دختر خالم بود بروجرد دندان پزشکی می خونه (بروجرد با خرم اباد 100کیلومتر فاصله داره) بعد گفت مگه نبینمت بازم معدت گفتم تو از کجا میدونی بعد گفت خبرا زود میرسه بهش گفتم تو داری اونجا درس می خونی یا امار گیر منی گفت هر دو بعدم یکم خندیدیم و خداحافظی کرد بعد چپ چپ نگا پسر خالم کردم پوریا خیلی بیشعوری تو که میدونی ... اقا تااخر مهمونی من اونو می کشتم و اون ادای منو در می اورد منم به خاطر اینکه تلافی کنم گوشیش پیشم بود تا اخر مهمونی هر چی زنگ می زد من قطش می کردم.
من عارف متولد سال 80 هستم و استعداد اندکی در زمینه نوشتن داستان های کوتاه دارم.
شنیده ام نقد و انتقاد روشن کننده ی راه است. به همین جهت و در همین راستا از شما مدیر گرامی این سایت درخواست می کنم که به وبلاگ من(عارفانه) تشریف بفرمایید و مطالعه کنید و نظرتتون رو حتما حتما حتما بیان کنید.